دبستان شهید محلاتی

این وبلاگ به منظور ارتباطی بهتر با دانش آموزان عزیز تهیه شده است.

دبستان شهید محلاتی

این وبلاگ به منظور ارتباطی بهتر با دانش آموزان عزیز تهیه شده است.

رفتار ناسازگار


اولیا بخوانند



چرا فرزندم ناسازگار است؟

چکار کنم؟

 


پس از مشاهده صدها کودک ناسازگار به این نتیجه رسیده ایم که علت ناسازگاری را می توان در چهار زمینه متمر کز کرد؛1- کسب توجه،2- دستیابی به قدرت(قدرت طلبی)،3- اتقام جویی و4-ابراز ناتوانی.                                        

باکمک این هدف ها می توان نوع فعالیت های کودک وعلت ناسازگاری اوراطبقه بندی کرد.باید بخاطر داشته باشیم که خود کودک رازیر این عنوان ها طبقه بندی نکنیم.دراین قسمت به روش هایی اشاره می شود که بجای تغییر رفتار کودک تاکید برتغییر انگیزه ی کودک دارد ؛زیرا تغییر انگیزه به خودی خود می تواند رفتار سازنده رابدنبال داشته باشد.                                     وقتی کودک احساس کند شکست خورده است،دیگر برای بدست آوردن موفقیت از قدرت طلبی استفاده نخواهد کرد؛بلکه هدف سه یعنی «انتقام» رامدنظر می دهد.کودک انتقام جو،دیگران راعامل آزار خود می داند وگاه چنان مایوس می شود که تصور می کند با آزار دیگران می تواند موقعیت خود راحفظ کند.                    بینش او درباره ی زندگی ومردم این است که دیگران برخوردی غیر منصفانه داشته اند وبه همین دلیل زندگی از محبت دیگران محروم مانده است.ازنظر او تنها راه حل ،گرفتن انتقام است؛درنتیجه برخورد او باقضایا براساس بی اعتمادی است وهرگونه تلاش برای متقاعد کردن وی بی اثر خواهد بود.چنین کودکی نمی تواند دوست داشتنی ومحبوب باشد؛زیرا هدف او آزار اطرافیان است وفکر می کند دیگران نیز قصد آزار او رادارند.به همین دلیل رفتار او کینه توزی،تند ووحشیانه است.                                          اوجسور وبی اعتناست وبرای پنهان کردن جسارت خود کمترین تلاشی نمی کند.چنین کودکی بالقوه بزهکار است؛اگرچه شاید درحال حاضر یکی از آنها نباشد.چون اطرافیان رامخالف خود می داندسعی درآزار واذیت آنها دارد ومطمئن است که دیگران نیز آسیب پذیر هستند.تنها زمانی احساس پیروزی وموفقیت می کند که به او صفت شرور داده شود.چنین کودکی گاهی ممکن است به همکلاسی ها،بزرگ ترها حتی حیوانات اهلی نیز با چنگ انداختن یا گاز گرفتن ولگد زدن آسیب برساند.                                                      او شکست را باتلخی می پذیرد وهنگامی که درکاری با شکست روبرو می شود،بلافاصله درتدارک نقشه ای برای انتقام بر می آید واین بار عکس العمل او باخشونت وشدت عمل بیشتری همراه خواهد بود.                                         گرچه درپشت این ظاهر خشن،شاهد یاس شدیدی باشیم که غالبا مایه ناامیدی شخص است.غالبا این کودکان افرادی پرتحرک وفعال هستند؛ولی گاهی میان آنها به کسانی برخورد می کنیم که عبوس وبی اعتنا وبی اراده به نظر می رسند .این کودکان از سایرین مایوس ترند.                       تنبیه چنین کودکانی صرفا منجر به یاغیگری بیشتر اومی شود وباید از این عمل پرهیز کرد.بنابراین کمکی که معلم می تواند ارائه دهد این است که به کودک تفهیم کند.تنها باتغییر رفتار است که جلب محبت همسالان امکان پذیر خواهد بود؛اگر چه درک این فکر برای کودک بسیار مشکل وگاه غیر ممکن است.همچنین معلم می تواند برای بهبود وضعیت کودک از همکاری گروه همسالان نیز کمک بگیرد.دراین صورت معلم باید کاملا از همکاری گروه مطمئن باشد؛زیرا هرگونه اقدامی برعلیه کودک مایوس،مشکلات بیشتری راموجب خواهد شد.    غالبا کودکان به اصطلاح خوب از معلم خود حمایت می کننند وبه پشتیبانی از معلم با کودکان بد مقابله می کنندومعلم باید از چنین مواردی جلوگیری کند.گاه گفت گوهای گروهی می تواند موجب تفاهم ودرک متقابل شود وبه کودک کمک کند.معلم باید از موقعیت های مناسبی که درکلاس رخ می دهد نیز بهره بگیرد؛برای مثال،،می تواند از همدلی ومحبت کودکانی که میل به طرح دوستی با کودک مایوس دارند،کمک بگیرد.                 

این نکته راباید درنظر داشته باشیم که هرگز دربرابر انتقام جویی که دایما درفکر آزار مربی است،ناراحتی از خود نشان ندهیم.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.